پسر شجاع



کلاس اول که بودم یک روز زنگ املا بود فکر میکنم . خانم معلم که داشت یکی یکی تکالیف بچه هارو چک میکرد وقتی به من رسید نوشته بودم سبد نمیتونستم بخونم ولی! 

کمکم کرد هِجی کنم سین ب دال گفت حالا کامل بگو گفتم سیب! زد تو گوشم. بد زد ولی هنوز که هنوزه یادم مونده که اون سبد بود نه سیب 

دست آخر هم یک نمره بیست کاشت وسط کارنامه دانش آموز هفت ساله ی خنگش تا ثابت کند که آن چک برای خودت بود نه من ، نه نمره نه هرچیز دیگری. چقدر خوب نقش مادر بودن رو ایفا میکرد . فکر که میکنم اگر این خانم معلم آستارایی دلسوز ، معلم شانزده سال پیش من بود و امروز من میدیدیم که  این حجم در فضای جاهل مجازی مورد تمسخر کاسبان ایستاگرامی قرار میگرفت چه حالی میشدم قلبم رو از درون متلاشی میکنه ببشتر از اینکه بخوام غصه  ایشون رو بخورم دلم برای دانش آموزانش می سوزد که چند سال بعد که به خودشون بیان میفهمن چه اشتباه بزرگی کردند.

بله شکستن دل یک مادر عواقب دارد .


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب اینترنتی رنگ زندگی articles1 لحظه ها نوار تیپ 1000 متری نوار آبیاری قطره ای خرید قیمت لوله پلی اتیلن وِل کـُن جَـهان را... قَـهوِه‌ات یَــخ کــَرد! هایک ویژن دانلود پاورپوینت کیفیت حسابرسی دنیای تکنولوژی | دنیای فناوری | نرم افزار | سخت افزار | کامپیوتر و موبایل | خودرو مجله اینترنتی